علی و رضاعلی و رضا، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 2 روز سن داره

وبلاگ 2 قلوها

مردهای کوچک من

تقدیم به علی و رضا   مردهای  کوچک مادر فدای قدو بالایتان خوب به حرفهای مادرت گوش کنید حرفهایِ شاید تلخ و سنگینیست اما باید از همین بچگی برایتان بگویم تا در آینده ... اماده باشید برای مرد شدن شما قرار است مرد خوبی شوید مرد خوب بودن کار سختیست اینکه قوی باشید اما مهربان صدایتان پر جذبه باشد اما نه بلند اینکه باید گلیم خودتان را از آب بکشید بیرون و مهم تر اینکه باید تکیه گاه باشید عزیزان دل مادر تکیه گاه بودن سخت ترین قسمت مردانگیست اول از همه باید تکیه گاه خودت باشی و بعد عشقت عشق چیز عجیبی نیست حسی است مثل موقع هایی که صدایم میکنید : مادر من میگویم : جان مادر و به همین مقدسیست عاشقی را کم کم خودم ...
21 تير 1393

باور سبز

دست هایتان آب و دانه وآشیانه اند برای همه پرستوهای سرمازده دنیا هیچکس نمیتوانست شبیهتان وسط زمستان گل برویاند روی گونه های مادرت چه ذوقی دارد دیدن روز به روز قد کشیدنتان هردوگل ماه تمام من هستید
21 تير 1393

شیرین کاری های جدید

گل پسرم ناز پسرم عزیز دلم خوشگل مامان قربونت برم و..... این های همه تقدیم به علی و رضای گل خیلی خوشحالم گل پسرام روز به روز تغییر می کنند و بانمک تر می شوند اونقدر که مثل یه هلو می مونند و باید بروند توی گلوی مامانی امروز علی توی تراس جااسفندی را برداشته و دور سر باباش به صورت دایره وار می چرخوند بله دیگه برای باباش اسفند دود می کرد اونقدر جیغ زدم من که ،می خواستم از پشت شیشه بخورمش . وامشب که رفته بودیم بیرون رضا دست یه دختره بستنی دید نمی دونید چیکار کرد راه می رفت می گفت هم هم هم به به به و تا براش بستنی نخریدیم از یادش نرفت. راستی الان دو ماهه که رضا کامل می تونه قسمت هایی از صورتشو بگه مثل : چشم - گوش - دماق - دهن -زبانو علا...
20 تير 1393

اولین حمام کودکانم بدون دخالت من

فکرشو بکن امروز آقای پدر کوچولوها را برده حمام .اولش یه آب بازی ساده به بهونه شستن دست ها و صورتشون بود چون آقایون امروز رفته اند تو تراس و با زغالها بازی کرده بودند و چشمتون روز بد نبینه که خودشون را به چه روزی در آورده بودند .خلاصه یه آب بازی ساده یک ساعت و چهل دقیقه طول کشید و من هم با خیال راحت به کارهام رسیدم جارو-گذاشتن ظرفها تو ماشین ظرفشویی- ریختن لباسهای شسته روی رخت آویز و ریختن آشغالها تو شوتینگ ...... در ضمن باورکردنی نبود ولی آقای پدر سرشون را هم شسته بود خیلی کار مشکلیه ولی به تنهایی انجام داده بود.
20 تير 1393

دنیای این روزهای من

کوچولوهای نازم سلام خوشکلای مامان شما  امروز یک سال و هشت ماه و بیست و دو روزتونه .خیلی کارای با نمک انجام می دهید .خیلی دوستتون دارم .دیگه کامل منظورتون را به ما می فهمانید و جالب اینکه کاملا بر روی تصمیم هایتان مصر هستید .عاشق حمام رفتن و آب بازی هستید .عاشق این هستید که موبایل من یا بابایی را بردارید و محکم به زمین یزنید و خوردش کنید .موبایل من دیگه کاملا داغونه خود به خود خاموش روشن میشه پین کد می خواهد . موبایل را دم گوشتون می گذارید و می گویید الو با یه عالم کلمات نامفهوم . رضابه شدت عاشق عمه شده و داد می زنه من عمهههههه  یعنی منو ببر پیش عمه . همچنان تو پارک سر بهوا تشریف دارین و رضا جان دنبال یه کیسه فریزری که باد اونو م...
7 تير 1393
1